loading...
دیـدیـن؟ یـا ایـنـکـه شـنـیـدیـن؟!...
horieh بازدید : 40 نظرات (0)

عشق نمی پرسه که تو کی هستی، فقط میگه :  تو مال من هستی

عشق نمی پرسه اهل کجایی، فقط میگه :  تو قلب من هستی

عشق نمی پرسه تو چی کار میکنی ، فقط میگه : باعث میشی قلبمن به تپش بیفته

عشق نمی پرسه چرا دور هستی، فقط میگه : همیشه با من هستی ...

عشق نمی پرسه دوستم داری ، فقط میگه :  دوستت دارم.

horieh بازدید : 40 نظرات (0)

هميشه از نگاه با تو عبور مي کنم  

از اينکه عاشق توام حس غرور مي کنم

 دوباره با سلام تو تازه تازه مي شوم

با نفس ساده تو غرق ترانه مي شوم

با تو ستاره مي شوم، با تو ستاره مي شوم

باز رفتی؟؟؟؟؟؟چرا؟؟؟؟ 

horieh بازدید : 37 نظرات (1)

این غزل هم برای ...

اصلا چرا دروغ، همین پیش پای تو

گفتم که یک غزل بنویسم برای تو

احساس می کنم که کمی پیرتر شدم

احساس می کنم که شدم مبتلای تو

برگرد و هر چقدر  دلت خواست بد بگو

دل می دهم دوباره به طعم صدای تو

از قول من بگو به دلت   نرم تر شود

بی فایده ست این همه دوری ، فدای تو!

دریای من ! به ابر سپـردم بیـاورد :

یک آسمان ،  بهانه ی باران برای تو

ناقابل است ، بیشتر از این نداشتم

رخصت بده نفس بکشم در هوای ...

horieh بازدید : 37 نظرات (0)

 

 کاش می شد...                 

 

كاش مي شد سرزمين عشق را در ميان گام ها تقسيم كرد
كاش مي شد با نگاه شاپرك عشق را بر آسمان تفهيم كرد
كاش مي شد با دو چشم عاطفه قلب سرد آسمان را ناز كرد
كاش مي شد با پري از برگ ياس تا طلوع سرخ گل پرواز كرد
كاش مي شد با نسيم شا مگاه برگ زرد ياس ها را رنگ كرد
كاش مي شد با خزان قلب ها مثل دشمن عاشقانه جنگ كرد
كاش مي شد در سكوت دشت شب ناله ي غمگين باران را شنيد
بعد ، دست قطره ها يش را گرفت تا بها ر آرزوها پر كشيد
كاش مي شد مثل يك حس لطيف لابه لاي آسمان پرنور شد
كاش مي شد چا در شب را كشيد از نقاب شوم ظلمت دور شد
كاش مي شد از ميا ن ژاله ها جرعه اي از مهر با ني را چشيد
در جواب خوبها جان هديه داد سختي و نا مهرباني را شنيد

horieh بازدید : 154 نظرات (0)

نمی نویسم ..... چون می دانم هیچ گاه نوشته هایم را نمی خوانی! حرف نمی زنم ....

 چون می دانم هیچ گاه حرف هایم را نمی فهمی! نگاهت نمی کنم ......

 چون تو اصلاً نگاهم را نمی بینی! صدایت نمی زنم ..... زیرا اشک های من برای

تو بی فایده است! فقط می خندم ...... چون تو در هر صورت می گویی من دیوانه ام

سلام دوستای گلم دوستتون دارم ازتون میخوام اگه دوست دارید نظرات شخصی خودتونو

در مورد من و وبلاگم بدونم من ناراحت نمیشم هر چی عشقتون میکشه بگین   

Where ever you are I love you

horieh بازدید : 38 نظرات (0)

ترسم...

 ترسم تو را عاشق شوم 
از حال خود غافل شوم
ترسم که عقلم در بری
مجنونو بی حاصل شوم
ترسم که اسم شب شوی
ورد زبان من شوی
ترسم که در هر نيمه شب
فکر خيال من شوی
ترسم طنين خنده ات آيد که بيتابم کند
وحشی صفت مرغ دلم در بر کشد رامم کند
حوشم برد مستم کند يک لحظه آرامم کند
ترسم کلام دلنشين کايد ز تو خوابم کند
جنگ و نبرد زندگی باز آيد آزارم کند
در هم بپيچند پيکرم بعدم برد خاکم کند 
خواهم که در اوج هواس در خلوتی يادم کنی
بعد زنی خوابت برد از ذهن خود پاکم کنی

horieh بازدید : 53 نظرات (0)

غروب پاییز   برگهای ریز ریز   در انتظار یک عزیز

 

 

 

سالهاست که نشسته ام

 

 

 

   اشــک هـایـــم  جـــاریــســت    ابرها به احــتـرام مــن نمـــی بـــارنــد

 

 

 

    آواز غمناک بر زیر لب دارم       قناری ها هم به احترام من نمی خوانند

 

 

 

تنها یادگار من از او قاب عکسی از روی زیبای اوست

 

 

 

زمزمه های گـوش مــن صـدای پـاک و بــی ریا اوست

 

 

 

دل تــا ابـد در انـتــظــــار نـگــاه مـســـتــانــه ی اوست

 

 

 

از او شعر مینویسم امــا شــعر ناتوان از وصف اوست

 

         وقتی که او بار سفر بست

 

دل عاشق خود را از من کند و به خاک پیوست !

 

 

 

آری، تا زنده ام در انتظارم ، انتظاری بی پایان

horieh بازدید : 35 نظرات (0)

واقعا دوستت دارم 


واقعا دوستت دارم 


گرچه شايد گاهي 

چنين به نظر نرسد 


گاه شايد به نظررسد 

كه عاشق تو نيستم 

گاه شايد به نظر رسد 

كه حتي دوستت هم ندارم 

ولي درست در همين زمان هااست

كه بايد بيش از هميشه 

مرا درك كني 

چون در همين زمان هاست 

كه بيش از هميشه عاشق تو هستم 

ولي احساساتم جريحه دار شده است 

با اين كه نمي خواهم 

مي بينم كه نسبت به تو 

سرد و بي تفاوتم 

درست در همين زمان هاست كه مي بينم 

بيان احساساتم برايم خيلي دشوار مي شود 

اغلب كرده تو ؛كه احساسات مرا جريحه دار كرده است 

بسيار كوچك است 

ولي آن گاه كه كسي را دوست داري 

آن سان كه من تو را دوست داري 

هركاهي ؛كوهي مي شود 

و پيش از هر چيزي اين به ذهنم مي رسد 

كه دوستم نداري 

خواهش مي كنم با من صبور باش 

مي خواهم با احساساتم 

صادق تر باشم 

و مي كوشم كه اين چنين حساس نباشم 

ولي با اين همه

فكر مي كنم كه بايد كاملا اطمينان داشته باشي 

كه هميشه 

از همه راههاي ممكن 

عاشق تو هستم

horieh بازدید : 39 نظرات (0)

روزی به شهر آرزوهایم سفر کردم در آن جا گل زیبایی افتاده بود

که گویی منتظر کسی بود

انگار گمشده ای داشتت به کنارش رفتم روی گلبرگ هایش با خط زیبا

چیزی نوشته شده بود ....

خواندمش نوشته بود منتظرت می مانم

گل را چیدم قطره ای آب بر روی دستم چکیده شد

انگار اشک چشم های گل بود دیگر از آن بوی خوشی که به مشامم می رسید

اثری نبود....

رنگ دل انگیز گل پریده بود و گل دیگر داشت جان خود را از دست می داد

اما....

به فکر فرو رفتم گل را در میان گل های باغچه ی تنهایی ام کاشتم

دیدم حال و هوایش بهتر شد بعد از این که گل حالش خوب شد

آن را به کسی که از صمیم قلب دوستش داشتم تقدیم کردم

بعد وقتی سرنوشت گل را رقم زدم

دیدم ....

آن گل همان سر گذشت خودم بود

horieh بازدید : 37 نظرات (0)

يادگارهاي سبز سالهاي بهار افشان تيک تيک لحظه هاي دور از تو و عبور

 

 غريبانه ترين چکاوک هاي عاشق... مسافر! انتقام غريبي است رفتنت!!

 

 

 

 براي ديدن من دلت را ديده کن ديدي که تنهايم؟!

 

 

 

 از عشق پرسیدم نام دیگر تو چیست؟ زبان سرخش را در آورد

 

 و گفت: "سر سبزی که بر باد می رود"!!!

 

 

 

 دیر گاهیست که تنها شده ام قصه غربت صحرا شده ام وسعت درد فقط سهم

 

من است بازهم قسمت غم ها شده ام دگر آیینه ز من بی خبر است که اسیر

 

 شب یلدا شده ام من که بی تاب شقایق بودم همدم سردی یخ ها شده ام

 

 کاش چشمان مرا خاک کنید تا نبینم که چه تنها شده ام....

 

 

 

محبت ره به دل دادن صفای سینه میخواهد به یاد یکدگر بودن دلی بی کینه

 

میخواهد اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست وفا ان است که نامت را همیشه بر زبان دارم

 

وفا آن است که نامت را نهانی زیر لب دارم

 

 

 

 نور دلیل تاریکی بود و سکوت دلیل خلوت، تنها عشق بی دلیل بود که تو دلیل آن شدی

 

 

 

 دلم تنگ است دلم تنگ است دلم اندازه حجم قفس تنگ است سکوت از کوچه لبریز است

 

 صدایم خیس و بارانی است نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است

 

 

 

عشق کنار هم ایستادن زیر باران نیست...!!! عشق این است که یکی برای دیگری

 

چتر شود و دیگری هرگز نفهمد چرا خیس نشد

 

 

 

 

 

 سر گشته ام از این همه راهی که ندارم گاهی که تو را دارم و گاهی که ندارم

 

 من مانده ام و لایق تیغی که نبودم من مانده ام و فرصت آهی که ندارم

 

 

 

 کنار آشیان تو آشیانه می کنم فضایه آشیانه را پر از ترانه می کنم کسی سوال می کند

 

 بخاطر چه زنده ای؟ و من برای زندگی تو را بهانه می کنم

 

 

 

 ویلیام شکسپیر میگه : زمانی که فکر می کنی تو 7 تا آسمون 1 ستاره هم نداری

 

یکی یه گوشه دنیا هست که واسه دیدنت لحظه شماری می کنه...

 

 

 

 

 

نمی نویسم ..... چون می دانم هیچ گاه نوشته هایم را نمی خوانی! حرف نمی زنم ....

 

 چون می دانم هیچ گاه حرف هایم را نمی فهمینگاهت نمی کنم ......

 

 چون تو اصلاً نگاهم را نمی بینی! صدایت نمی زنم ..... زیرا اشک های من برای

 

تو بی فایده است! فقط می خندم ...... چون تو در هر صورت می گویی من دیوانه ام

horieh بازدید : 31 نظرات (0)

 

یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد

 

 

horieh بازدید : 33 نظرات (0)

از پنجره نگاه بکن آره اون میاد               درسته بی وفاست ولی  باید بیاد

 

میدونه دلم براش بدجوری تنگ شده           ولی نمیدونم دل اون چرا از سنگ شده

 

غم دوریش کم بودش حالا بی وفا شده           نه یه زنگی نه تماسی آره بی رنگ شده

 

آخه من چکار کنم با این دل بهونه گیر              ای خدا کمک بکن برو ای دل بمیر

 

تو چرا سنگ نشدی میونه این همه  سنگ            میدونم دوسش داری مثل یه احصاصه قشنگ

 

آخه دوست داشتنیه مثل لیلا میمونه                     دل من شیدادییه مثل مجنون میمونه

 

فدای نازش بشم این نازش کشته مارو                  حالا که عاشق شدم می خواد بگه از پیشم برو

 

خدایا این احصاصمو از دلم نگیر                     ولی خصلت بدو از دل یارم بگیر

 

آخه گناهم نداره همش تقصیره منه  زود دل می بندم               زود عاشق میشم اینم میشه گفت یه جوریمنه

horieh بازدید : 23 نظرات (0)

سالها در ارزوی لحظه دیدار تو

 

لحظه هایم قدر سالی پیر شد

 

به امید روزی تا زحالم پرسی

 

و بپرسی آیا چشم تو بیدارست

 

و نگاهت تبدار و لبانت خونبار

 

و دلت زخمی هجران، حسرت؟

 

و بپرسی از عشق یا نیازم به هویت

 

و محبت ، امید

 

و تماشای درون خالی از هر غوغا

 

در بهاری نوپا ...

 

لیک افسوس، افسوس

 

ماهها یم در میان سالها گم گشتند

 

بی درنگی اما،

 

شاهدم چشمان خونبار من است

 

که بدور از دریا و میان آتش

 

اشک حسرت دارند

 

و سکوتی سنگین که گواه از غمهاست

 

و نشان از سرماست

 

و شراب غربت دم بدم می نوشم

 

تا که هشیاری را همچو خرمن در باد

 

بزدایم از یاد

 

و غم بودن را همره مرثیه ها

 

و سکوت و غربت بسپارم بر خاک

 

و دهم با اشک آب تا بهاری دیگر

 

خوشه های احساس همره عاطفه ها

 

سر برآرند از خاک

 

من به داس صدقم با دلی پر غوغا

 

حاصلش برچینم که بدان محتاجم

horieh بازدید : 33 نظرات (0)

 

فـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــریــــــــــــاد 

   فــــــــــــــــــــریـــــــــــــادی بـــــــرای تــــــــــــــــو

  فریادی که از اعـــــماق قلـــــب خستـــه ام پا می گیرد

  و هــــــــــــــنــــــــــوز کــــــــــــــــه هـــــنـــــــــوز اســـت

  و بــــا ایـــــــــــــن کــــــــه مـــــــدت ها از رفتنــــــت گذشته

 هنــــــــوز بر حنــــــــــــــجره خســــــته ام جاری نگـــــــــــشته

 

 زیـــــــــبایــــــم

 هنوز نتوانسته ام درد عمیق

 نبــــودن و رفتـــــــنت را باور کنـــــم

 

عشــــــــــــــــــــــق من    

هنوز صـــــدای زیبای مستیت

و هنوز گم شدن در قطره قطره ی

 بـــــــــــــعد صدایت فراموشم نشده

و بــــــــــه خدای اسمان ها قســـــــــم

هـــــــنــــــوز کـــــه هــــنـــــوز اســـــــــت

عروجی که با تو بودن برایـــم اورده پایان نیافته   

 

پرنده را که ازاد کنی

روزی برمــــــــــی گردد

و مــــــــــــــن خاکـــــــی

از ایــــــــــن اتفــــــاق زمینی

زیـــــــــــــاد دور نیســــــــتــــم

روزی مـــــــــــــــی ایـــــــــــــــــم

و تـــــــــــــــو را بــــــــــا خـــــــــــــود

بـــــــــــــــه اوج رویاهـــــایم می بــــرم

مـــــی بــــــــــرم تــــــــــــا ببــــــیــــــــنی

مــــــــــخمـــــــــل رویــــــاهــــای پســــــــرک

چــــــــــــــــــــه رنــــــــــــــــــگـــــــــــــــــی دارد!!!!!!!

مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــن می ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم مـــــــــــــــنــــــــــــــــــــتـظـــــــــــــــــــــــرمبــــــــــــــــــــــــاش

horieh بازدید : 34 نظرات (1)

در کوچه پس کوچه هاي شهرغم گم شده بودم ناگهان به دنبال طنين صداي گرم و پرمهرت
به شهر تو رسيدم ،به شهر پر از عشق و صداقت.
تو معناي واقعي دوست داشتن را با صبوري به من آموختي. تو مرا به باور رساندي به باور
آن همه عشق و زيبايي.
اي مهربون عاشق تو خود زندگي هستي ،من عاشق تر از هميشه ديده در انتظارم. بي تو اين
قلب عاشق من بي قراره ،اي هم نفس چقدر زيباست با تو نفس کشيدن.
اي نازنين ترين يار بين من و عشق تو فاصله اي نيست.عشق تو در خاطر من است من زنده ام
به ياد تو. اي مهربون عاشق هميشه با من بمان، هميشه با تو هستم چون سايه لحظه لحظه در 
کنارتم. در خاطرت نگه دار عهدي که با تو بستم.
دوست داشتن را در چشمان عاشقم بخوان وجود تو و گرماي صدايت به من خسته زندگي 
مي بخشد.
مي پرستمت تويي که وجود مني،ميخوام تا ابد با تو باشم برام فرق نميکنه کجا باشم فقط
با تو باشم. مي خواهم دستهايم را در ميان دستانت بگيري تا براي کبوترهاي قلبمان آشيانه
محبت را بنا سازيم. هر بار که موسيقي دلنشين لبانت آواز عشق را سر داد،قناري قلبم
عاشق تر از هميشه شد.
مي خواهم لحظه اي را که در کنارت بنشينم سر رو شانه هايت بگذارم از عشق تو از داشتن
تو اشک شوق ريزم. منتظر لحظه اي هستم که تو را در آغوش گيرم و با تمام وجودم عشقم و 
قلبم را به تو هديه کنم. دوستت دارم و مي خواهم در کنار من بماني.
مي خواهم تو آفتابم باشي و من قول ميدهم بارانت باشم. وقتي نيمه شب تنهاترم توهمچون
ماه مي تابي بر چشمان ترم.
تويي مونس شبهاي دلم ،يادگار روزهاي شيرين من با تمام وجود دوستت دارم

horieh بازدید : 55 نظرات (0)

دلم مي خواهد همه شقايقهاي دنيا را جمع کنم ، ياسهاي س÷يد و مريم هاي خوشبو را دسته کنم و روي تاقچه اتاقم بگذارم ، مي دانم که عاشق گلهايي . چشمهايم را مي بندم و با عطر گلها خاطرات مهربانيت و همه لحظات زيباي با تو بودن برايم تداعي مي شود . دوستت دارم ....

horieh بازدید : 38 نظرات (0)

وقتي غصه ها آنقدر قدرت يابند تا بتوانند قايق لبانت را به گل بنشانند آنگاه تمام موجوداتي که معناي عشق را مي فهمند بسيج خواهم کرد تا به سوي اقيانوس حرکت دهند ......

horieh بازدید : 48 نظرات (0)

شب ، آينه خلوت من است که روبروي خيال تو مي ايستم وشعر مي خوانم .

horieh بازدید : 35 نظرات (0)

جمعه است و من چشمانم را به جاده ها دوخته ام . شنيده ام تو مي آيي ولي هنوز نيامده اي . به انتظار جمعه ها نمي نشينم ، به جستجويت خواهم آمد.....

horieh بازدید : 38 نظرات (0)

اي جاودانه ترين ، آنگاه که عشق زميني را تجربه مي کردم دلم چيزي فراتر مي خواست خط بطلان بر تمام آنها کشيدم و دل در گرو عشق تو سپردم . نوري از عشق تو مرا در بر گرفت ، چه عشقي و چه حلاوتي ، چه نعمتي ... عشقت را از من دريغ نکن

تعداد صفحات : 27

درباره ما
استفاده از تمامی مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است و نیازی برای عضویت ندارد. البته میتوانید در خبرنامه عضو شوید تا در صورت وجود پیام ضروری به شما اطلاع داده شود. در پایان امیدواریم در نظر سنجی سایت شرکت نمایید و نیز ممنونیم از اینکه ما را با دادن گوگل پلاس شاد میکنید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظرتون در مورد مطالب چیه؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 531
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 50
  • آی پی دیروز : 48
  • بازدید امروز : 124
  • باردید دیروز : 69
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 419
  • بازدید ماه : 921
  • بازدید سال : 4,634
  • بازدید کلی : 41,855
  • کدهای اختصاصی
    پیش از هر چیز این وبلاگ را تقدیم می کنم به تمام عزیزانی که با وجود تجربه ی سنگین و فراموش نشدنی شکست عشق همچنان حرمت عشق، این حس مقدس ، را نگه داشته و به آن ارج می نهند...به قول گفتنی هروقت خواستیم به یکی دل ببندیم، ازمون شارژ ایرانسل خواست!...