یک غم و صد تنهایی دلم نمی سوزد به یاد آن روزها و شب هایی که برایت شعر می سرودم به یاد آن شب هایی که ستاره ای پیدا کردم و اسم تو را روی آن گذاشتم . باز نگاهم به آسمان خیره شد و اسم تو را صدا زدم ، ولی هیچوقت صدایی از تو نیامد . بمان همان جایی که خنده هایت بهاری اند و اشک هایت پاییزی و من اینجا در گذشته تو فراموش شده ام و آلبوم خاطراتت را ورق می زنم . گله ای ندارم برای تنهایی ها و اشک هایی که تو را صدا می زنند . تو بگذر و برو برای همیشه با همان چتری که از زیر بغض باران می گذرد . و من سوختن و ساختن را انتخاب کرده ام و باز هم موردی نیست و باز بغض ها می شکنند و ما در اشک خود را پیدا می کنیم . راست می گفتی من همان عروسک تنهایی های تو بودم.
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
نظرسنجی
نظرتون در مورد مطالب چیه؟
پیوندهای روزانه
آمار سایت
کدهای اختصاصی
پیش از هر چیز این وبلاگ را تقدیم می کنم به تمام عزیزانی که با وجود تجربه ی سنگین و فراموش نشدنی شکست عشق همچنان حرمت عشق، این حس مقدس ، را نگه داشته و به آن ارج می نهند...به قول گفتنی هروقت خواستیم به یکی دل ببندیم، ازمون شارژ ایرانسل خواست!...