خودم رو چی صدا کنم . یه ادم بدبخت ! آره بدبخت . آخه نمی دونم واقعا چی بگم ؟ انقدر که این روزگار رو واسم تلخ کردی و کسی که این متن رو می خونه می کردی به من حق میداد . بدبختی چون جرات نداری حرف بزنی . بعضی مواقع اونقدر به آدم حال می دی که می گه اینا واسه منه . ولی وقتی که کاری می کنی که ادم از زنده بودن خودش پشیمون شه . این همه فشار رو چکار باید کرد ؟ اگه حرف دلت رو بزنم در حق این همه لطفهات بی معرفتی کردم. اگه که چیزی نگی خودت می سوزی؟ چه کار کنم خدا جون . این حکمت تو چیه ؟ چرا راضی هستی که به اون چیزی که می خوام نرسم ؟ می دونم یه روز می رسم . ولی این روزهای سنگین رو چکار کنم. از درجا زدنم تا فریب خوردنم. همش تقصر خودمه ولی خدا تو بزرگی . تو می فهمی که چرا اینجوری شدم. تا کی می خوای دست نگه داری فقط مجازات کنی ؟ نمی دونم اصلا قراره اون روز برسه که بگم خدایا آرامش پیدا کردم. دیگه دست بغض گلوم رو فشار نمی ده ؟ چند روز دیگه قراره یه حادثه بزرگ , یه سرنوشت برام رغم بخوره . خدایا می دونم همه چیز دست خودته فقط می خواستم بگم می دونم آدم کثیف و بدبختیم که نمی تونم جلوی خودم رو بگیرم .تو هم لطف کن تو تصمیمت راحع به این حادثه جریمه ها رو حصاب نکن .
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
نظرسنجی
نظرتون در مورد مطالب چیه؟
پیوندهای روزانه
آمار سایت
کدهای اختصاصی
پیش از هر چیز این وبلاگ را تقدیم می کنم به تمام عزیزانی که با وجود تجربه ی سنگین و فراموش نشدنی شکست عشق همچنان حرمت عشق، این حس مقدس ، را نگه داشته و به آن ارج می نهند...به قول گفتنی هروقت خواستیم به یکی دل ببندیم، ازمون شارژ ایرانسل خواست!...