تا لابلای این ثانیه های مندرس نامی از احساس نبرم
من باختم
به خودم
به فرشته های آدم نما
باختم به شاهزاده شهر قلب های سنگی...
و حال در گوشه اتاق تنهایی ام حماقت هایم را میشمارم
آرام آرام این جمله زاده میشد:
"سنگ باش تا سنگسار نشوی"
من باختم
به خودم
به فرشته های آدم نما
باختم به شاهزاده شهر قلب های سنگی...
و حال در گوشه اتاق تنهایی ام حماقت هایم را میشمارم
آرام آرام این جمله زاده میشد:
"سنگ باش تا سنگسار نشوی"