loading...
دیـدیـن؟ یـا ایـنـکـه شـنـیـدیـن؟!...
horieh بازدید : 28 نظرات (0)

سالها پیش دل من که به عشق ایمان داشت

تا که آن نغمه ی جان بخش تو از دور شنید

اندرین مزرع آفت زده ی شوم حیات

شاخ امیدی کاشت...

 

من...

در باغ "بی برگی" زادم

و در فقر، غنی گشتم

و از چشمه ایمان، سیراب شدم

و در هوای دوست داشتن، دم زدم

و در آرزوی آزادی، سر برداشتم

و در بالای غرور، قامت کشیدم...

و از دانش، طعامم دادند

و از شعر، شرابم نوشاندند

و از مهر، نوازشم کردند...

و حقیقت، دینم شد

و خیر، حیاتم شد و کارِ ماندنم

و "زیبایی"، عشقم شد و بهانه ی زیستنم...

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
استفاده از تمامی مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است و نیازی برای عضویت ندارد. البته میتوانید در خبرنامه عضو شوید تا در صورت وجود پیام ضروری به شما اطلاع داده شود. در پایان امیدواریم در نظر سنجی سایت شرکت نمایید و نیز ممنونیم از اینکه ما را با دادن گوگل پلاس شاد میکنید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظرتون در مورد مطالب چیه؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 531
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 25
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 26
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 31
  • باردید دیروز : 11
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 96
  • بازدید ماه : 738
  • بازدید سال : 6,206
  • بازدید کلی : 43,427
  • کدهای اختصاصی
    پیش از هر چیز این وبلاگ را تقدیم می کنم به تمام عزیزانی که با وجود تجربه ی سنگین و فراموش نشدنی شکست عشق همچنان حرمت عشق، این حس مقدس ، را نگه داشته و به آن ارج می نهند...به قول گفتنی هروقت خواستیم به یکی دل ببندیم، ازمون شارژ ایرانسل خواست!...